خوب سیزده بدر امسال ما با اتفاق خاله ندا رفتیم مزرعه بابای خاله ندا که در اطراف دهقان بود . روز خیلی خوبی بود البته فکر کنم برای باربد محشر بود این را میشد از قیافش خوند البته رفتن به یک جایی مثل مزرعه که اطرافش همه صحرا بود اولین تجربه باربد بود پس سوالات زیادی توی ذهنش داشت که البته ما همه را یکی یکی براش توضیح میدادیم . خیلی جالب بود فکر میکنم عظمت صحرا روی باربد تاثیر زیادی گذاشته بود چون تا بعدظهر روز سیزده باربد شیطونی نمیکرد برای 30 دقیقه خوابید ولی بعد ظهر به بعد خوب شد و شروع کرد به بازی و دویدن و شیطنت کردن و با کارهای جدید آشنا شدن مثل بیل زدن آشنایی با چاه موتور درست کردن آتیش در صحرا فکر میکنم تجربه خوبی براش بود و...